مهراد بساطی

...

آرام بخواب گل پسرم آرزو دارم سهم تو دنيا دنيا شادماني باشد بخواب با لالايي زيباي مادرانه ايي كه تودنيايش شدي ارامش تو آرزوي اوست   ...

    بابائي با تو، باران بهاری ‏ام را پایانی نیست و بی‏ تو، پرنده‏ ای آشیان گم‏ کرده در جاده‏ های پاییزم. تو که هستی، پنجره، با بال‏هایی گشوده از آفتاب، باغچه را مرور می‏کند. با تو، نفس‏های مادرانه، تیررس اضطراب و تشویش را مجال نمی‏دهند. آجر به آجر، ساخته می‏شوم؛ وقتی پناه دست‏های امنت، موسیقی مهربان عشق را به ترنم می ‏آیند. بی‏ تو، بن‏بستی می‏شوم در هزار توی رنج‏های خویش. بی‏ تو، شکوه جهان، ویرانه‏ ای است مسکوت و بی‏ هیاهو. می‏ستایمت که رونق کوچه‏ های سردسیر وجودم هستی؛ آن‏چنان که آفتاب، رگ‏های سپید قطب را...

22 روزه بودي كه اولين مسافرتت به سمت كرمانشاه رقم خورد     ...

...

40 روزه كه شدي ماماني تورا حموم كرده وبرات آش چلگي پخت وبين همسايه ها توزيع كرد   ...

امروز سيزدهمين همايش شيرخوارگان  درمهر1394 مصادف با محرم الحرام  1437 هجري قمري است                            لباس سبز و پيشاني بند قرمز برتنت كرديم تا به یاد شهادت حضرت علی اصغر، طفل شش ماهه امام حسین (ع) به سوگ بنشيني   خوانم از چشمش كه با تكبير مي آيد   به چيزي لب نزد جز آه از لطف ستم، اما نمي دانم چرا از دست دنيا سير مي آيد!   جهاني را شفاعت ميكند با قطره ي اشكي كه از چشمش تو گويي آيه ي تطهير مي آيد   الهي بشكند دست كماندار تو اي صياد كه آهو برَه ...

    لالالالا گل خشخاش بابات رفته خدا همراش خدا! همراه راهش باش علي! پشت و پناهش باش لالالالا گل لاله پلنگ در كوه چه مي ناله براي دختر خاله لالالالا گل پونه گدا آمد در خونه نانش دادم خوشش آمد خودش رفت و سگش آمد چخش دادم، بدش آمد لالالالا گل زيره بچم آروم نمي گيره چرا خوابت نمي گيره لالالالا حبيب من به هر دردي طبيب من خدا دادت نصيب من به تنهايي رفيق من بخواب اي كوه، اي صحرا بخواب اي دشت، اي دريا كه بخوابد گلي زيبا كنار مادر...

...